شبگردی هایم را
باد بگوشت نمی رساند
یا دلت آنقدر سخت شده است
که از پنجره ات
حتی نیم نگاهی هم نمیکنی؟
Spring II
پيرهن بر تن نمايد کشتزاران از بهار
رنگ رستن مي پذيرد گلعذاران از بهار
نوبت دي سر رسيد و حس رويش بر شکفت
بوي گل بايد بياموزيم هزاران از بهار
پير سرما رهنمون بايد به پستوي زمان
زندگي از نو بايد چون بهاران از بهار
مکتب نوروز در پيش و کتاب زندگي
درسها بايد گرفتن بيشماران از بهار
هفت سين زندگي را بر فروزيد از صفا
مهر ايزد در دل ما چشمه ساران از بهار
مخمل سبزي به تن گيرد طبيعت شادباش
بوي جادو مي پذيرد درّ باران از بهار
Hey u! Be Careful!
ابر! نری سایه بشی، حال و هواش بارونی شه
بغض! نبندی گلوشو، غم تو صداش زندونی شه
بارون! نیای خراب کنی سقف دل شکستهشو
گنا داره محبوب من، ببین چشای خستهشو؟
باد! نزن به صورتش تموم رویای منه
دست نوازش بکشم وقتی که لبخند میزنه
درد! یه هو هوار نشی رو شونههاش، کم بیاره
بعیده هرچن -میدونم- به ابروهاش خم بیاره
اشک! نریز رو گونههاش، غرورم اندازه داره
گریهی مرد عاشقو هیش کی به روش نمیآره
ابر میاد، بارون میشه، باد میاد، بهار میشه
هر دلی واسه دلبرش میتپه، بیقرار میشه
کاش جای هفتسین سرتو میشد به سینه م بذاری
بهت بگم: دوسِت دارم، بهم بگی: دوسَم داری
Spring !
آمد از ره فصل زیبای بهار
نوبهاران خنده زد بر سبزه زار
پیک نوروزی رسید از آسمان
از سفر آمد پرستو نغمه خوان
باز شد چشم بنفشه ارغوان
زرد و نیلی در کنار چشمه سار
بخت اگر خواب است بیدارش کنید
عاشقانه باز دیدارش کنید
آمده نوروز در ایران زمین
خاک ما شد رشک فردوس برین
بوی نارنج و ترنج و عطر بید
می توان از تربت حافظ شنید
من رفتم تا نمی دونم کی ! یه روزی دوباره بر می گردم
Happy Norouz to All
Like Friday Evening !
در میان قاب کوچکم
یک کبوتر آشیانه کرده است
باز هم برای یک سفر
تنگی دل مرا بهانه کرده است
قلب من درست مثل این زمین
مثل عصر روزهای جمعه است
مثل عصر روزهای جمعه سوت و کور
مثل عصر جمعه در انتظار یک ظهور
آه این زمین چقدر کوچک است
قلب من میان این حقارت بزرگ گیر کرده است
در میان ساکنان این زمین
هیچ دست مهربان
دفتر دل مرا ورق نزد
هیچ قلب شیشه ای
در کنار قلب کوچکم نماند
چشم های هیچ کس
اشک پشت پرده ی مرا ندید
هیچ دست آشنا از درخت آرزو
سیبی از دعا برای من نچید
راه ماه را به من نشان نداد
حمله سپاه غصه ام
قلب این جماعت سیاه را تکان نداد
در عوض هر کس از کنار من گذشت
قلک دل مرا شکست
سکه ی صداقت مرا ربود
Can I believe ?
باورم نمیشه دستات توی دست من نباشه
رو در و دیوار خونه گرد تنهایی بپاشه
تو همونی که می گفتی
تو دنیا هیچکی مثل من پیدا نمیشه
تو همونی که می گفتی
قلبم مال تو باشه واسه همیشه
باورم نمیشه چشمات بره مال دیگرون شه
با غریبه اشنا شه با غریبه مهربون شه
تو همونی که ….
And your name?
نامت چه بود؟
آدم
فرزند؟
من را نه مادریست نه پدر، بنویس اولین یتیم خلقتم
محل تولد؟
بهشت پاك
اینك محل سكونت؟
زمین خاك
آن چیست بر گردن نهادی؟
امانت است
قدت؟
روزی چنان بلند كه همسایه ی خدا
اینك به قدر سایه ی بختم به روی خاك
اعضاء خانواده؟
حوای خوب و پاك ، قابیل خشمناك ، هابیل زیر خاك
روز تولدت؟
روز جمعه، به گمانم که روز عشق
رنگت؟
اینك فقط سیاه ، ز شرم چنان گناه
چشمت؟
رنگی به رنگ بارش باران ، كه ببارد ز آسمان
وزنت ؟
نه آنچنان سبك كه پرم در هوای دوست،
نه آ نچنان وزین كه نشینم بروی خاك
جنست ؟
نیمی مرا ز خاك ، نیمی دگر خدا
شغلت
در كار كشت امیدم
شاكی تو ؟
خدا
نام وكیل ؟
آن هم فقط خدا
جرمت؟
یك سیب از درخت وسوسه
تنها همین ؟!
همین
حكمت؟
تبعید در زمین
همدست در گناه؟
حوای آشنا
ترسیده ای؟
كمی
ز چه؟
كه شوم اسیر خاك
آیا كسی به ملاقاتت آمده؟
بلی
كه؟
گاهی فقط خدا
داری گلایه ای؟
دیگر گلایه نه؟ولی …
ولی چه ؟
حكمی این چنین ؟ آن هم به یك گناه!!؟؟
دلتنگ گشته ای ؟
آری زیاد
برای كه؟
تنها خدا
آورده ای سند؟
بلی
چه ؟
دو قطره اشك
داری تو ضامنی؟
بلی
چه كسی ؟
تنها كسم خدا
در آ خرین دفاع ؟
می خوانمش چنان که اجابت كند دعا
Happy Birthday Zi :)
با آرزوی بهترین ها برای دوست خوبم زهرا
از امروز فوتوبلاگم رو شروع می کنم: www.mdarabpour.ir/photoblog/
Ferdosi answers Khamenei !
فردوسی:
نگویی که آتش پرستان بُدند
پرستندهٔ پاک یزدان بُدند



