سرزمین من

در سرزمین من کسی از جنس آه نیست
این یک حقیقت است که در برکه ، ماه نیست

این یک حقیقت است که در هفت شهر عشق
دیگر دلی برای سفر رو به راه نیست

راندند مردم از دل پر کینه، عشق را
گفتند: جای مست در این خانقاه نیست

دنیا بدون عشق ، چه دنیای مضحکی‌ست
شطرنج، مسخره‌ است زمانی که شاه نیست

عشق یک پرنده است که در پشتِ پرده ها
گاهی میان پنجره‌ها هست و گاه نیست

افسرده می‌شوی اگر ای دوست ، حس کنی
جز میله های سرد قفس تکیه‌گاه نیست

در عشق آن که یکسره دل باخت، بُرده است
در این قمار ، صحبتی از اشتباه نیست

فردا که گسترند ، ترازوی داد را
آن‌جا که کوه بیشتر از پَرِ کاه نیست

سوادبه روسپید و سیاووش روسپید
در رستخیز عشق ، کسی روسیاه نیست

Leave a Reply