شکار

تو از شکار من میایی،
شکار مردی که میخواست
عاشق تو باشه و بس
شکار عاشقی که تو
روحش و بستی تو حصار
قفل زدی روی قفس

تو از شکار من میایی
شکار مردی که میخواست
پای تو پرپر بزنه
جون بده و پس نگیره
توی قمار داشتنت
به سیم آخر بزنه

شکسته تیر من به تو
نشسته تیر تو به من
زدیم به زانو و شدی
فاتح جنگ تن به تن

نعش من و با یه طناب
بکش رو خاک ادعا
بگو آهای مردم شهر
اینم قلندر شما

Leave a Reply