کاش مخابرات یه روز صبح بهت اس ام اس میداد:

مشترک محترم و عزیز ما،
شما قبلا در طول روز فلان شماره رو دویست بار میگرفتی
اس ام اس که حرفش رو نزن،
اینقدر زیاد بود که ما حساب کتابش از دستمون در میرفت
حتی بعضی اوقات اس ام اس هاتون اینقدر خوشگل بود
که برا خودمون سیوش میکردیم
حتی یه شب، ( زمستون بود فکر کنم)، اینقدر حرفای خشگل خشگل میزدین و ما هم هی گوش میدادیم
که پای تلفن خوابمون برد،
یادمون رفت بقیه پول تلفن شما رو حساب کتاب کنیم

حالا مشترک محترم و عزیز،
چی شده که این روزا دیگه خبری ازت نیست؟
چیزی شده؟
چرا اون شمارهه رو دیگه نمیگیری؟
یه اس ام اس خالی هم حتی نمیدی
منِ مخابرات، اون دوره رو باهاتون زندگی کردم، حقمه که بدونم

تو هم اس ام اس بدی بگی:
بیخیال رفیق،
این روزا هم میگذره…..

There are days in Life that …

در زندگی روزهایی هست که 
برایِ خودت یک لیوان چای میریزی ،و به آدم هایی فکر می کنی که در کنارشان قدم زدی ،
به اینکه شانه هایت به شانه های کدام شان نزدیکتر بوده ،و یا حتی کمی فراتر …!
به اینکه دوست داشتی کدام شان را به کافه ای دعوت کنی ،که تا همین هفته ی گذشته ، صندلیِ آن طرف میز را با چوب لباسی ات اشتباه می گرفتی …
و یا حتی ، در تنهایی ات ، به آخر اسم کدام شان یک ” میم ” مالکیت
اضافه میکنی ….
میدانی از نظر من آدم ها دو دسته اند ؛
آدم هایی که باید به حرف هایشان دقت کنی ، و
پاسخ شان را بدهی …
گروه بعدی هم همان هایی هستند که موسیقیِ صدایشان ،شبیه کسی ست که مدت ها دلتنگ اش بودی ، آنقدر که دلت میخواهد از آن ها بپرسی ،ببخشید ؛ من و شما قبلا جایی به هم دل نبسته بودیم …!
و وقتی هم که پایِ دوست داشتن وسط می آید ، هیچ پاسخ منطقی و
معقولانه ای جز لبخند زدن و تکان دادن سرت نخواهی داشت …
آنوقت است که دلت میخواهد ، فریاد بزنی 

سرد شدن پایانِ تلخی دارد 
شبیهِ همین لیوانِ چای ….!

My Wish

تو را آرزو نخواهم کرد
هيچوقت …!
تو را لحظه اي خواهم پذيرفت
که خودت بيايي،با دل خود ،
نه با آرزوي من …

It isnt important any more …

لحظاتی وجود دارند
که دراز کشیده ای
خیره به آسمان
و یک چیزی مثل صاعقه
وجودت را خالی میکند…..
و ناگاه زیر لب میگویی:
دیگه مهم نیست!

A World of Strangers

دوس دارم ببرمت یه جای شلوغ
خیلی شلوغ
وایستم اون وسط نگات کنم
بگم اینارو میبینی؟
بگی آره!
بگم تو هیاهوی همه این آدما
بازم من چشمام فقط دنبال تو میگرده
دلم برای تو تنگ میشه
صداهاشونو می شنوی؟
بگی آره!
بگم تو اوج همین صداها دلم دنبال صدای تو میگرده
بگم حالا چشماتو ببند
بگو چه حسی داری!
بگی انگار گم شدم بین یه عالمه غریبه
بگم اگه نباشی گم میشم بین یه دنیا غریبه

Last Promise

دختر: شنیدم داری ازدواج می کنی .. مبارکه .. خوشحال شدم شنیدم…
پسر: ممنون…انشالله قسمت شما…
دختر: می تونم برای آخرین بار یه چیزی ازت بخوام؟؟
پسر: چی می خوای؟
دختر: اگه یه روز صاحب یه دختر شدی می شه اسم منو روش بذاری؟
پسر: چرا؟ می خوای هر موقع که نگاش می کنم ..صداش می کنم درد بکشم؟؟
دختر: نه.. !!
آخه دخترا عاشق باباهاشون می شن……..
می خوام بفهمی چقدر عاشـــــقت بودم…!
🙁 ♥

I Call You

صدا ميكنم ” تـــــــــو ” را ؛
اين ” جان” كه ميگويي ….
جانم را ميگيرد !
نزن اين حرف ها را ،
دل من جنبه ندارد ؛
موقعي كه نيستي ….
دمار از روزگارم در مي آورد!!

Two Lovers

وقتی دو عاشق ازهم جدا میشن
دیگه نمیتونن مثل قبل دوست باشن،

چون به قلب همدیگه زخم زدن
نمیتونن دشمن همدیگه هم باشن
چون زمانی عاشق هم بودن
تنها میتونن آشناترین غریبه برای هم باشن و بس!

hmmm

‎- ﻣﯿﻔﻬﻤﯽ ﺑﻐﺾ ﯾﻌﻨﯽ ﭼﯽ؟
+ ﺁﺭﻩ
– ﺍﮔﻪ ﻣﯿﻔﻬﻤﯿﺪﯼ ﺑﺎﻋﺜﺶ ﻧﺒﻮﺩﯼ |:
– ﻣﯿﻔﻬﻤﯽ ﺩﻟﺘﻨﮕﯽ ﯾﻬﻨﯽ ﭼﯽ؟
+ﺁﺭﻩ
– ﺍﮔﻪ ﻣﯿﻔﻬﻤﯿﺪﯼ ، ﻧﻤﯿﺮﻓﺘﯽ |:
– ﻣﯿﻔﻬﻤﯽ ﻋﺸﻖ ﯾﻌﻨﯽ ﭼﯽ؟
+ ﺁ ….
– ﺍﯾﻦ ﯾﮑﯿﻮ ﻧﮕﻮ ﺁﺭﻩ
ﺍﮔﻪ ﻣﯿﻔﻬﻤﯿﺪﯼ ﻧﻤﯿﺮﻓﺘﯽ ﻭ ﺑﻪ ﺭﻭﯼ ﺧﻮﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺁﻭﺭﺩﯼ ﺣس و ﺣﺎﻟﻤﻮ …

How to manage your Wife

ﺯﻥ ﺭﻭ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻐﻞ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺑﯽ ﺩﻟﯿﻞ ﺑﻮﺳﻴﺪ
ﺣﺘﯽ ﻭﻗﺘﯽ ﺁﺭﺍﯾﺶ ﻧﺪﺍﺭﻩ
ﻣﻮﻫﺎﯼ ﺩﺳﺖ ﻭ ﭘﺎﺵ ﯾﻪ ﮐﻢ ﺩﺭ ﺍﻭﻣﺪﻩ
ﺩﻭ ﺭﻭﺯ ﻭﻗﺖ ﻧﮑﺮﺩﻩ ﺍﺑﺮﻭﻫﺎﺷﻮ ﺑﺮﺩﺍﺭﻩ ﻣﻮﻫﺎﺷﻮ ﺑﺮﺍﺕ
ﺑﺮﺍﺷﯿﻨﮓ ﻧﮑﺮﺩﻩ
ﭘﯿﮋﺍﻣﻪ ﺕ ﺭﻭ ﭘﻮﺷﯿﺪﻩ
ﻭ ﺧﻮﺩﺷﻮ ﮔﻮﻟﻪ ﮐﺮﺩﻩ ﺗﻮ ﺗﺨﺖ
ﺗﻮ ﺟﺎﯼ ﺧﺎﻟﯽِ ﺗﻮ ﮐﻪ ﻫﻨﻮﺯ ﮔﺮﻣﺎﯼ ﺗﻨﺘﻮ ﺩﺍﺭﻩ ﮐﻪ ﺳﺮﺷﻮ ﻓﺮﻭ
ﮐﺮﺩﻩ ﺗﻮ ﺑﺎﻟﺸﺖ
ﮐﻪ ﺑﻮﯼ ﺗﻨﺘﻮ – ﻧﻪ ﺍﺩﮐﻠﻨﺖ – ﺑﻮﯼ ﺗﻨﺘﻮ ﺑﺎ ﻟﺬﺕ ﺑﺎ ﻫﺮ ﻧﻔﺴﺶ
ﺑﮑﺸﻪ ﺗﻮﯼ ﺭﯾﻪ ﻫﺎﺵ
ﺯﻥ ﺭﻭ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻐﻞ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺗﻮ ﺑﻐﻞ ﻧﮕﻪ ﺩﺍﺷﺖ
ﻭ ﺑﺎ ﻫﻤﻪ ﺷﻠﺨﺘﮕﯽ ﻇﺎﻫﺮﯾﺶ ﻋﺎﺷﻘﻮﻧﻪ ﺑﻮﺳﺶ ﮐﺮﺩ ﺗﺎ ﺍﺣﺴﺎﺱ
ﺍﻣﻨﯿﺖ ﮐﻨﻪ ﮐﻪ ﻣﺮﺩﺵ ﻫﻤﻪ ﺟﻮﺭﻩ ﺩﻭﺳﺶ ﺩﺍﺭﻩ