ترجمه فارسی آهنگ «Devuélvete» از «Carla Morrison» به فارسی

Devuélvete        برگرد

Fue que de pronto encontré
ناگهان متوجه چیزی شدم
un secreto en todo tu ser
رازی که در تمام وجود تو شعله ور بود
que me enredó en tus ojos de luna y toda tu miel
و مرا در شهد چشمان ماه مانندت گرفتار کرد
No supe como parar
نمی دانستم چطور جلوی خودم را بگیرم
fué un impulso mortal,
ضربه ناگهانی و مهلکی بود
respondía mi cuerpo que me
که تن مرا مجبور به واکانش کرد
rogaba de tu amar
و من، عشق تو را تمنا کردم

Devuélvete pronto a mí,
زود به پیش من بازگرد
ya no entiendo nada de mí,
من دیگر چیزی از خودم نمی فهمم
eres tan vital para mí,
تو برای من بسیار حیاتی هستی
Qué no entiendes que siento morir?
چرا نمی فهمی که بدون تو احساس می کنم که دارم می میرم.
Devuélvete pronto a mi piel,
بگذار دوباره پوست تنت را حس کنم
me secaste en lo que es codecer
تو عطش و طمع مرا خشکاندی
Ya no duermo, no pienso,
من دیگر، نه رویا می بینم، نه فکر می کنم
no siento tener claridez
من دیگر، بدون تو، احساس ثبات نمی کنم

Fueron tan pocos días
مدت کوتاهی بود
Conocí tu manera de amar
که راه و رسم دوست داشتن تو را می فهمیدم
Eras tú todo lo que yo siempre me quise encontrar
تو همه آن چیزی بودی که می خواستم بیابم
No supe como medir
نمی دانستم که چه تدبیر کنم
me entregué sin pensar en que si
تسلیم تو شدم بی آنکه حتی فکر کنم
eras un peligro, si yo era alguien para ti
که تو برای من خطرناکی یا حتی برای تو ارزش دارم یا نه …

Devuélvete pronto a mí,
زود به پیش من بازگرد
ya no entiendo nada de mí
من دیگر چیزی از خودم نمی فهمم
eres tan vital para mí,
تو برای من بسیار حیاتی هستی
Qué no entiendes que siento morir?
چرا نمی فهمی که بدون تو احساس می کنم که دارم می میرم.
Devuélvete pronto a mi piel,
بگذار دوباره پوست تنت را حس کنم
me secaste en lo que es codecer
تو عطش و طمع مرا خشکاندی
Ya no duermo, no pienso,
من دیگر، نه رویا می بینم، نه فکر می کنم
no siento tener claridez
من دیگر، بدون تو، احساس ثبات نمی کنم

Devuélvete pronto a mí,
زود به پیش من بازگرد
ya no entiendo nada de mí
من دیگر چیزی از خودم نمی فهمم
eres tan vital para mí,
تو برای من بسیار حیاتی هستی
Qué no entiendes que siento morir?
چرا نمی فهمی که بدون تو احساس می کنم که دارم می میرم.
Devuélvete pronto a mi piel,
بگذار دوباره پوست تنت را حس کنم
me secaste en lo que es codecer
تو عطش و طمع مرا خشکاندی
Ya no duermo, no pienso,
من دیگر، نه رویا می بینم، نه فکر می کنم
no siento tener claridez
من دیگر، بدون تو، احساس ثبات نمی کنم

Y ahora después de tenerte tan cerca
حالا، بعد از اینکه تو را در بر خودم داشتم
y reconocer que te fuiste con otra mujer
تو مرا برای دختر دیگری ترک کردی
Yo sólo fuí un querer
و من برای تو فقط یک هوس بودم
Ese alguien para ti que te hace sonreír
هوسی که لبخند روی صورتت می آورد
Yo no existo en tu mundo pues ya
من در دنیای تو دیگر وجودی ندارم
Te olvidaste de mí.
تو، مرا فراموش کردی …

ترجمه: #محمد_داراب_پور

4784 Downloads