ای مهربانتر از برگ در بوسههای باران
بیداری ستاره در چشم جویباران
آیینه نگاهت پیوند صبح و ساحل
لبخند گاهگاهت، صبح ستاره باران
باز آ که در هوایت، خاموشی جنونم
فریادها برانگیخت از سنگ کوهساران
گفتی به روزگاری، مهری نشسته، گفتم
بیرون نمیتوان کرد حتی به روزگاران
پیش از من و تو بسیار بودند و نقش بستند
دیوار زندگی را زینگونه یادگاران
وین نغمه محبت بعد از من و تو ماند
تا در زمانه باقیست، آواز باد و باران

lovely :X
I loved it.
I love you