Love Song…!

ای مهربانتر از برگ در بوسه‌های باران
بیداری ستاره در چشم جویباران

آیینه نگاهت پیوند صبح و ساحل
لبخند گاه‌گاهت، صبح ستاره باران

باز آ که در هوایت، خاموشی جنونم
فریادها برانگیخت از سنگ کوهساران

گفتی به روزگاری، مهری نشسته، گفتم
بیرون نمی‌توان کرد حتی به روزگاران

پیش از من و تو بسیار بودند و نقش بستند
دیوار زندگی را زین‌گونه یادگاران

وین نغمه محبت بعد از من و تو ماند
تا در زمانه باقیست، آواز باد و باران

One Reply to “Love Song…!”

Leave a Reply